کد قالب کانون آزادگى‏ امام حسین علیه السلام

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 147
بازدید دیروز : 37
بازدید هفته : 215
بازدید ماه : 14498
بازدید کل : 41253
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : جمعه 23 تير 1403

آزادگى‏ امام حسین علیه السلام


از بارزترين ويژگى‏ هاى شخصيتى حسين بن على عليه السلام آزادگى و رادمردى است. حسين عليه السلام تن به ذلت نداد، زير بار ستم نرفت و در برابر زورمداران مردانه تا پاى جان ايستاد.


پس از روى كار آمدن يزيد احساس كرد كه ارزش‏هاى اسلامى و انسانى رو به نابودى است و دريافت كه هرگاه بوزينه ‏باز و شرابخوار و هوسرانى چونان يزيد بر منبر اسلام بالا رود چراغ دين و ديندارى بى ‏فروغ مى ‏شود، از اين رو در نخستين واكنش نسبت به اعلام بيعت مردم با يزيد، با اشاره به همين نكته اساسى به مروان حكم فرمود:

هرگاه زمام امور جامعه اسلامى به دست كسى چون يزيد بيفتد، فاتحه اسلام را بايد خواند.
به برادرش محمّد حنفيّه نيز، كه وى را دعوت به مسالمت مى ‏كرد، فرمود:
چنانچه در همه جهان هيچ پناهگاهى نيابد، باز هم زير بار بيعت با يزيد نخواهد رفت. «1»
حسين كه در خاندان وحى تربيت يافته بود، هرگز نمى ‏توانست براى حفظ مصالح و منافع شخصى خود، شاهد پامال شدن هدف‏هاى رسالت باشد؛ چنان كه فرموده است:
ما خاندان پيامبر و كان رسالت و محل آمد و شد فرشتگانيم. خداوند با ما آغاز كرد و با ما به پايان برد. كسى چون من با يزيد، اين مرد فاسق و مى‏ گسارى كه به ناحق خون مى ‏ريزد، بيعت نمى‏ كند. «2»
در جريان قيام و نهضت نيز شأن آزادمردى خويش را پاس مى ‏داشت. هنگام حركت از مدينه به مكه به وى پيشنهاد شد كه او نيز مانند پسر زبير بيراهه را در پيش گيرد، ولى آن حضرت فرمود:
به خدا سوگند از اين راه بيرون نمى ‏روم تا آن‏كه خداوند هر چه‏ بخواهد مقدر سازد.
روزى هم كه حُرّ راه را بر او بست و گفت كه به خاطر خدا جانش را حفظ كند كه اگر بجنگند يكجا كشته مى ‏شوند، فرمود:
آيا مرا از مرگ مى ‏ترسانى؟ مى ‏پندارى كه با كشتن من آسوده‏ خاطر مى ‏شويد؟ منطق من، منطق آن برادر اوسى است كه قصد يارى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را داشت ولى پسرعمويش او را از مرگ بيم مى‏ داد و او در پاسخ گفت: من مى ‏روم، زيرا تا هنگامى كه نيت جوانمرد حق باشد و در راه اسلام بجنگد، مرگ برايش ننگ نيست؛ من جان خويش را تقديم مى ‏كنم و خواهان بقاى آن نيستم. تا آن‏كه دو سپاه كوچك و بزرگ به ميدان كارزار درآيند؛ اگر زنده بمانم پشيمان نيستم و اگر كشته شدم نكوهشم نكنند؛ مرد را پستى همين بس كه زنده باشد ولى فرمان زور ببرد!
دشمن سپاهى بزرگ داشت و گروه كوچك ياران حسين در برابر آنان اندك مى‏نمود، ولى فرزند على آن گروه انبوه را هماورد خويش نمى‏ ديد، چرا كه مردمانى پست و فرومايه بودند و براى ارزش‏هاى والاى انسانى هيچ‏گونه حرمتى قايل نبودند. اين بود كه با مشاهده رفتار ناجوانمردانه آنان برآشفت و فرمود:
 «انْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دينٌ وَكُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ فَكُونُوا أَحْراراً فِى دُنْياكُمْ ...» «3»
 
اگر دين نداريد و از رستخيز نمى‏ هراسيد در دنيايتان آزاده باشيد ...

( 1). اعيان الشيعه، ج 1، ص 588.

( 2). الملهوف، ص 98.

( 3). الملهوف على قتلى الطفوف، ص 171.


منبع: پژوهشى پيرامون شهداى كربلا، ص: 43


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: مناسبتی
برچسب‌ها: ویژه نامه ها