برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
امام رضا علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش ، از امام على علیه السلام این گونه نقل مى کند که ایشان فرمودند: روزى در جلسه اى حاضر بودم ، رسول خدا صلى الله علیه و آله براى ما خطبه خواند و فرمود: اى مردم ! اینک ماه خدا به سوى شما روى آورده است ؛ با برکت و رحمت و آمرزش گویا روزهاى آخر ماه شعبان بوده ؛ بنابراین حضرت ماه رمضان را تشبیه مى کند به کسى که به طرف انسان مى آید و مثل آن که سوغاتى بسیار جالب و نفیس همراه خود آورده است که آن برکت و رحمت و مغفرت است ماه رمضان نزد خدا، از بهترین ماه هاى سال و روزهاى آن ، شریف ترین روزها و شبهاى آن بهترین شب ها و ساعت هاى آن ، بهترین ساعت ها است . ماه رمضان ، ماهى است که شما را در آن ، به مهمانى خدا فرا خوانده اند، شما را گرامى و محترم شمرده اند، و مورد پذیرایى قرار داده اند، تا آنجا که نفس زدن شما در این ماه ثواب تسبیح گفتن و خواب شما در آن ، ثواب عبادت دارد. اعمال شما مورد پذیرش حضرت حق و دعاى شما مستجاب است بنابراین از پروردگار خود با نیت خالص و دلى پاک ، بخواهید که شما را بر روزه گرفتن این ماه و تلاوت قرآن مجید، موفق بدارد. همانا بدبخت و شقى است کسى که در این ماه پر برکت ، از آمرزش خدا محروم و بى بهره بماند.
قد اقبل الیکم شهر الله بالبرکة والرحمة و المغفرة شهر هو عندالله افضل الشهور و ایام افضل الایام و لیالیه افضل اللیالى و ساعاته افضل الساعات هو شهر دعیتم فیه الى ضیافة الله و جعلتم فیه من اهل کرامة الله انفاسکم فیه تسبیح ونومکم فیه عباده و عملکم فیه مقبول و دعاؤ کم فیه مستجاب فاساءلوا الله ربکم بنیات صادقة و قلوب طاهرة ان یوفقکم لصیامه و تلاوة کتابه فان الشقى من حرم غفران الله فى هذا الشهر العظیم
فرازى از خطبه شریفه قرائت شد. ابتدا توضیح کوتاهى در مورد عبارات آن مى دهیم .
قد اقبل الیکم شهر الله
اقبال و روى آوردن ماه مبارک به فرمایش شیخ بهائى یا مجاز عقلى است که مجاز در نسبت باشد، با مناسبت و علاقه ، به این معنا که فعلى را نسبت دهیم به چیزى که در واقع او فاعل نباشد پس روى آوردن را نسبت داده ایم به ماه رمضان ، در حالى که او واقعا فاعل نیست ، بلکه مجازا است چون علاقه و ارتباط به فاعل دارد و یا آن که اسناد اقبال به ماه رمضان اسناد حقیقى است ، ولى در معناى اقبال که مسند است ، مجازا تصرف کنیم مجاز در کلمه باشد و بگوییم اقبال به معنى روى آوردن نیست ، بلکه مجازا به معنى قرب و نزدیکى است و یا آن که در رمضان که مسندالیه است ، تصرف کنیم و آن را مجازا به معنى کسى بگیریم ، که رو به روى ما مى آید (که این را تشبیه و استعاره بالکنایة مى گویند)
قال الله تبارک و تعالى یا ایهاالذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب على الذین من قبلکم لعلکم تتقون ایاما معدودات فمن کان منکم مریضا او على سفر فعدة من ایام اءخر و على الذین یطیقونه فدیه طعام مسکین فمن تطوع خیرا فهو خیره له و ان تصوموا خیر لکم ان کنتم تعلمون
اى کسانى که ایمان آورده اید! بر شما نوشته و فرض شده است روزه ، همچنان که بر کسانى که پیش از شما بوده اند واجب شد. به امید آن که شما پرهیزگار شوید روزهاى مشخصى است ، پس هر کس که از شما مریض یا مسافر باشد، به همان اندازه از روزهاى دیگر (روزه بدارد) و کسانى که توانایى روزه ندارند، باید به مسکین فدیه و طعام دهند پس هر کس که به رغبت و میل انجام این امر خیر کند، براى او بهتر است و روزه گرفتن براى شما بهتر خواهد بود، تا اینکه به این وسیله ، پرهیزگار و خداشناس شوید.
امروز آیه قرآن را عنوان سخن قرار دادیم تا هم تنوعى شود و هم بیان این معنا که چرا در اسلام روزه واجب و فرض شده است .
على ، حق پيامبران را بزرگ ميداند و مجاهدت بهتانگيز شان را در تبليغ خدا و هدايت مردم محترم ميشمارد و نقش والاى آنها را در استحكام پيمان خدا و مردم بيان ميدارد و انگيزههاى عظيم پيامبرى را برمىشمارد و چنين ميفرمايد : « خداوند از ميان فرزندان آدم پيامبرانش را برگزيد و از آنها در ابلاغ وحى پيمان گرفت و امانت تبليغ رسالت را بدانان سپرد بهنگامى كه مردمان ، پيمان خويش را با خداى دگرگون ساخته و حق خدا را نشناخته و براى او شريكانى قرار داده بودند و اهريمن آنانرا از شناخت خداى بازداشته و از پرستش او دور كرده بود ، در چنان هنگامهاى خداوند ، پيامبرانش را برانگيخت و رسولانى پياپى بسوى مردم بفرستاد تا پيمان خداى را از مردم بخواهند و نعمتهاى فراموش شده الهى را بياد آرند .
« ستايش خدائى را سزاوار است كه چون نبخشايد ، گنجينه احسانش فزونى نيابد و اگر ببخشد ذخاير اعطايش نقصان نپذيرد زيرا هر بخشندهاى بجز خداوند ، سرمايهاش پايان مىيابد و هر كس نبخشايد ، به پستى و بخل شناخته ميشود ولى او خداوند بخشندهاى استكه به اعطاى نعمتهاى فراوان منت ميگذارد و بميزان بخشندگيهايش مىافزايد ، همه آفريدگان روزيخوار احسان اويند كه روزى همگان را تعهد فرموده و براى هر جنبندهاى باندازه معين روزى و توشهاى تقدير فرموده است ، هر كس كه بخواهد براه او برود و او را بجويد ، راه روشنى فرا پيشش نهاده است ، بخشندگيش در برابر درخواست نيازمندان ، بيشتر از آنچه از او نخواهند نيست ( مردم چه بخواهند و چه درخواست نكنند از انعامش بهرهمندند ) آغاز همه چيز است و چيزى بيش از او نيست و فرجام همه چيز است و چيزى پس از او نباشد ، بمردمك چشم ، ياراى آن نبخشد كه به او رسد و ذاتش را دريابد ، روزگار و زمان بر او نگذرد كه بذاتش ديگرگونى دهد و در جايگاهى جاى نگيرد كه جاى بجا ميشود اگر آنچه طلا و نقره در گنجينه كوههاست و گوهرهائى كه در ژرفاى درياهاست بمردم ببخشد در بخشايش او اثرى پديد نيايد و ذخائر احسانش پايان نيابد زيرا گنجينه انعامش آنسان بيكران است كه درخواست مردمان از ميزانش نمىكاهد و بخشايندهاى است كه بخشش فراوانش از بخشندگيش نكاهد و نيازبرى نيازمندان ساحتش را ببخل نكشاند » (4) در اينجا ، امام ميكوشد كه مردم را از اشتباه بدر آورد تا خداوند را بخويشتن قياس نگيرند و ذات بيكران و نامتناهيش را در محدوده ماده و امكان محصور ندانند و همچون قوم موسى تقاضاى ديدارش را بچشم سرنكنند كه پاسخ ( لن ترانى ) بشنوند پس مردمكهاى چشم را توان ديدن او نيست و ذات نامتناهيش در محصوره زمان و مكان نمىگنجد ، زيرا زمان و مكان دو پديده مادى هستند و ذات واجب حق هرگز بخود ممكن نمىگرايد ، آغاز همه آغازها است و آغازى بىآغاز است و فرجام همه فرجامهاست و فرجامى بىفرجام است .
على درباره خدايش اين چنين مىسرايد . « ستايش شايسته خداوندى است كه به رازهاى پنهان آگهى دارد و پديدههاى آشكار آفرينش بيانگر توانائى اوست ديدهها را توان ديدار او نيست ولى چون او را نمىبيند به انكار وجودش نپردازد ، دلهائى كه با دريافت عرفانى خويش ذات او را اثبات مىكنند هرگز بدرك حقيقت وجودش نميرسند و از شناخت ذات واجبش ناتوان مىمانند ، از همه چيز والاتر است و چيزى از او بالاتر نيست و در عين والائى بهمه چيز نزديكتر است و چيزى از او نزديكتر نيست ، با آنكه در برين پايگاه والاى هستى است از آفريدگانش دور نيست و با آنكه به همه مخلوقاتش نزديك است با آنها در يك جايگاه قرار ندارد خردها نتوانند صفات او را دريابند و بمرزبندى اوصافش بپردازند ولى خداى هرگز بندگانش را از امتياز شناختش باز نداشته و راه معرفت خويش بر آنها گشوده است ، همه پديدههاى هستى بر وجود او گواهى دهند حتى منكران خدا هم در دل خويش باين حقيقت راه يابند ، بلندتر از آنستكه بچيزى همانندش كنند و از آنچه تشبيهگران و منكران دربارهاش گويند والاتر و بالاتر است » (2)در اين گفتار على بلاغت را به انتها رسانيده و جناس و تضاد و ترصيع را هنرمندانه در سخن بكار برده ، نه آنكه بخواهد شعرى بسرايد و سجعى بسازد و لفظى بپردازد بلكه ، ذات خداى را در تجليات گونهگونش ستوده و ستايش را در ابعادى متضاد نمايش داده و فلسفه و عرفان و علم را بهم درآميخته و مفاهيم برين ماورائى را با معجزه كلام در قالب هنرمندانهترين سخنورى روزگار فرو ريخته است .
به وبلاگ من خوش آمدیداین وبلاگ در راستای انتشار فعالیتهای فرهنگی ،هنری ،قرآنی ، اعتقادی، دینی ومذهبی ، تربیتی کانون فرهنگی وهنری امام حسن مجتبی شهر سلامی ایجاد وراه اندازی شده است