تعریف دین
شاید نتوان درباره پدیدههاى جهان، تعریف کاملى ارائه داد. تعریف در اصطلاح باید جامع و مانع باشد؛ یعنى همه موارد خودى را در برگیرد.(جامع افرادش باشد) و همه موارد بیگانه را بیرون کند.(مانع اغیار باشد) اما چنین تعریفی در بیشتر موارد، بسیار سخت و شاید غیر ممکن است و تعریفها برخى از جوانب موضوعات را نشان مىدهند.
یکى از موضوعاتى که به سختى تعریف مىشوند، «دین» است. علت این امر تنوع بسیار زیاد ادیان (حق و باطل) در جوامع بشرى است.
دانشمندان براى پیدا کردن یک یا چند وجه اشتراک در تعریف ادیان کوشیدهاند، ولى کارشان به جایى نرسیده است. این امر موجب شده است که تعریفهاى بى شمارى براى «دین» ارائه شود که هیچ کدام از آنها جامع همه ادیان و مانع موارد بیگانه نیست.
چند نمونه از تعریفها:
1: «دین» به معناى اعتقاد به یک امر قدسى است.
2: «دین» یعنی ایمان به موجودات روحانى.
3: «دین» عبارت است از ایمان به یک یا چند نیروى فوق بشرى که شایسته اطاعت و عبادت هستند.
4: انسانها به منظور حفاظت از خود و همچنین به خاطر درجهای از نیاز، به مراسم، عادتها، دعاها، التماسها و قربانی کردنهایی رو میآورند که مجموعه آنها «دین» نامیده میشود.
5: «دین» عبارت است از دستهای همبسته از باورها و اعمال مربوط به امور لاهوتی که این باورها و عقاید، همه کسانی را که پیرو آنها هستند در یک اجتماع اخلاقی واحد به نام امت متحد میکند.
این تعریفها که از سوی دانشمندان ارائه شده تعاریف بسیار ناقصی است. اگر ادیان بشری را در نظر نگیریم میتوانیم دین را بهتر تعریف کنیم. مثلا برخی گفتهاند: «دین به معنای اعتقاد به آفرینندهای برای جهان و انسان، و دستورات عملی متناسب با این عقاید است. از این رو، کسانی که معتقد به آفرینندهای برای جهان و انسان نیستند بی دین حساب میشوند.»
البته در این تعریف نیز دین به حق و باطل تقسیم میشود:
دین حق، آیینی است که دارای عقاید درست و صحیح و مطابق با واقع بوده و رفتارهایی را مورد توصیه و تاکید قرار میدهد که از ضمانت کافی برای صحت و اعتبار برخوردار باشند و دین باطل چنین نیست.
این تعریف، گرچه نسبت به تعریفهای قبلی، بهتر است اما باید دانست که در تعریف دین، نباید بین «دین» و «تدین»، و بین «دین» و «ایمان» خلط کرد.
توضیح آنکه برخی، دین را به باور و اعتقاد تعریف کرده و میگویند: «دین، اعتقاد به هستیهای روحانی است» یا گفتهاند: «دین، نظام یک پارچهای از باورها و عملکردهای مرتبط به چیزهای مقدس است که از طریق آنها گروهی از آدمها با مسایل غایی زندگی بشری کلنجار میروند.»
پیداست که در این تعاریف، بین دین و ایمان، و تدیّن و دینداری خلط شده است. در حالی که ایمان و تدین با دین فرق دارد؛ زیرا تدین و ایمان، وصف انسان است، ولی دین، حقیقتی پیامگونه است که خداوند آن را در اختیار انسان قرار میدهد.
مناسبترین تعریف برای دین
از اینرو، مناسبترین تعریف برای دین چنین است: «دین» مجموعه عقاید، قوانین و مقرراتی است که هم به اصول بینشی بشر نظر دارد، هم درباره اصول گرایشی وی سخن میگوید و هم اخلاق و شؤون زندگی او را زیر پوشش دارد.
به بیان دیگر، «دین» مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی است که برای اداره فرد و جامعه انسانی و پرورش انسانها از طریق وحی و عقل در اختیار آنان قرار دارد.
لازم به ذکر است که در این مجموعه از یادداشتها، واژه «دین» و «ادیان» در مورد همه آیینها، اعم از صحیح، باطل، منسوخ، تحریف شده و جعلى به کار خواهد رفت تا با آنها آشنا شویم، همان طور که خداوند متعال در قرآن کریم به کافران فرموده است: « لکم دینکم و لى دین » (کافرون/ 6)
اصول و فروع دین
با توجه به توضیحی که درباره مفهوم اصطلاحی دین، داده شد روشن شد که هر دینی دست کم از دو بخش، تشکیل میشود:
1- عقیده یا عقایدی که حکم پایه و اساس و ریشه آن را دارد. 2- دستورات عملی (قوانین و اخلاق) که متناسب با آن پایه یا پایههای عقیدتی و برخاسته از آنها باشد.
بنابراین، به جاست که بخش عقاید در هر دینی «اصول»، و بخش احکام عملی «فروع» آن دین نامیده شود.
جهانبینی و ایدئولوژی
واژههای جهانبینی و ایدئولوژی، به معانی مشابهی به کار میرود، از جمله معانی جهانبینی این است: «یک سلسله اعتقادات و بینشهای کلی هماهنگ درباره جهان و انسان، و به طور کلی درباره هستی».
از جمله معانی ایدئولوژی این است: «یک سلسله آراء کلی هماهنگ درباره رفتارهای انسان».
طبق این دو معنی میتوان سیستم عقیدتی و اصولی هر دین را جهان بینی آن دین و سیستم کلی احکام عملی آن را ایدئولوژی آن به حساب آورد و آنها را بر اصول و فروع دین، تطبیق کرد.
ذکر این نکته لازم است که گاهی کلمه ایدئولوژی به معنای عامی به کار میرود که شامل جهانبینی هم میشود.
مذهب یعنی چه؟
«مذهب» به مکتبهاى فکرى درون یک «دین» مانند مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت اطلاق مىشود.
در غرب، واژه «Religion» به معناى مکتبهاى درون یک دین و به معناى خود دین به کار مىرود و حدود نیم قرن است که متجددان کشور ما تحت تاثیر این موضوع، کلمه «مذهب» را به معنای دین به کار میبرند.
ملت یعنی چه؟
«ملت» در لغت به معناى روش و آیین است. قرآن کریم میفرماید: «قُلْ إِنَّنی هَدانی رَبِّی إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ دیناً قِیَماً مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکین ؛ بگو: پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده آیینى پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیا) آیین ابراهیم که از آیینهاى خرافى روى برگرداند و از مشرکان نبود.» (انعام/161)
«ملت» در اصطلاح به مجموعه ادیان توحیدى اطلاق مىشود و علماى اسلام واژه «ملت» را براى اسلام به کار مىبرند.
ضمنا کلمه «ملت» در زبان فارسى به معناى توده مردم هم استعمال مىشود.
دین از منظر جامعهشناسان
به نظر جامعه شناسان، دین، دست کم در مراحل نخستین خود، سخت به جادوى ابتدایى مىماند؛ به این معنا که جادوگر و دیندار، هر دو مىکوشند تا با تدبیرى، هستى را بر سر مهر آورند و آسایش خود را تامین کنند.
پس هر دو ندا مىدهند و از نیروهاى مطلوب خود یارى مىجویند؛ با این تفاوت که اولى نیروهاى یارى رسان و راحت بخش را در طبیعت مىداند، ولى دومى آنها را در ماوراى طبیعت مىجوید.
تفاوت دیگر اینکه اولى براى دست یافتن به نیروهاى دور دست غیر طبیعى، راهى جز تضرع نمىیابد. جادوگر بر نیروهاى طبیعى عمل مىکند و آنها را به همراهى مىخواند، اما دیندار از نیروهاى غیرطبیعى مىخواهد که او را در مقابل نیروهاى طبیعى دریابند. جادوگر به شىء مورد عمل خود، آمرانه مىگوید: «یار من باش !»، دیندار صرفا استرحام مىکند.
از این رو، دور از انتظار نیست که جامعهشناسان هنگام سخن گفتن درباره دین، کارى به جنبه آسمانى آن نداشته باشند و آن را ساخته ذهن بشر و تکامل یافته جادو بدانند که براى تامین نیازهاى معیشتى ساخته شده است.
با توجه به این عبارات پر مغالطه، مبانی و اصول جامعه شناسی فعلی غرب، بیشتر آشکار میشود و نیز روشن میشود که اگر دانشمندی از منظر جامعه شناسی فعلی و رایج به دین (الیته اعم از دین حق و باطل و ...) بنگرد چیزی جز این نخواهد یافت و از اینجاست که ضرورت تحول و بازنگری در علوم انسانی روشنتر میشود.
فایده آشنایی با ادیان جهان
نخستین فایده مطالعه و بررسى هر موضوعى، ارضاى حس کنجکاوى است. انسان ذاتا کنجکاو است و دوست دارد از چیستی و چگونگی عقاید، افکار و اعمال دیگران مطلع باشد.
دومین فایده آشنایی با ادیان جهان این است که مطالعه افکار، اعمال و تاریخ ادیان باعث میشود تاثیر شگفت آور دین در زندگى بشر و نقش آن در رشد و شکوفایى علم و هنر روشن شود.
سومین فایده این است که تحقیق درباره ادیان براى دینداران سود معنوى دارد و به باورهاى دینى ایشان عمق مىبخشد. حق را از باطل بهتر تشخیص میدهند و آنان در بحث خود، کژیها و نابهنجاریهاى ادیان دیگر را میفهمند.
چهارمین فایده این است که در این راستا، فهم درست اعتقادات و اعمال دینى ملتها میسر میشود و تنها پس از آن مىتوان راه راست را به آنان نشان داد و کاستیهاى آن ادیان را تفهیم کرد.
دستهبندى ادیان
ادیان را مىتوان از جنبههاى گوناگون دسته بندى کرد:
الف: ادیان ابتدایى مانند آنچه میان اقوام ابتدایى دیده مىشود، ادیان قدیم مانند آیینهاى منقرض شده خاورمیانه، و ادیان پیشرفته مانند ادیان بزرگ کنونى.
ب: ادیان ساده مانند آنیمیسم و توتیسم، ادیان فلسفى مانند هندوئیسم و بودیسم، و ادیان وحیانى مانند زردشتى، یهودیت، مسیحیت و اسلام.
ج: ادیان غیر توحیدى مانند هندوئیسم، بودیسم و شینتو، و ادیان توحیدى مانند یهودیت، مسیحیت و اسلام.
کیفیت پیدایش ادیان گوناگون
درباره کیفیت پیدایش ادیان مختلف، در میان دانشمندان تاریخ ادیان و جامعه شناسی و مردم شناسی، اختلافاتی وجود دارد. ولی بر اساس آنچه از مدارک اسلامی به دست میآید باید گفت:
تاریخ پیدایش دین، همزمان با پیدایش انسان است و اولین فرد انسان کنونی حضرت آدم علیهالسلام پیامبر خدا و منادی توحید و یگانه پرستی بوده، و ادیان شرک آمیز همگی در اثر تحریفات و اعمال سلیقهها و اغراض فردی و گروهی پدیده آمده است.
از جمله تحریفهایی که در بعضی از ادیان آسمانی برای جلب رضایت جباران و ستمگران انجام گرفته اینست که دایره دین را محدود به رابطه انسان با خدا و احکام دین را منحصر به مراسم مذهبی خاصی قلمداد کردهاند و مخصوصا سیاست و تدبیر امور جامعه را خارج از قلمرو دین، معرفی نمودهاند در صورتی که هر دین آسمانی، عهده دار بیان همه مطالبی است که مورد نیاز افراد جامعه برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخرویشان است و عقل انسانهای عادی برای شناختن آنها کافی نیست - چنانکه توضیح این مطلب در جای خودش خواهد آمد - و آخرین پیامبری که از طرف خدای متعال مبعوث میشود میبایست معارف و دستوراتی را که تا پایان جهان، مورد نیاز انسانهاست در اختیار ایشان قرار دهد و از اینروی، بخش مهمی از تعالیم اسلام، مربوط به مسایل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی است.
اصول مشترک ادیان توحیدی
ادیان توحیدی که همان ادیان آسمانی و حقیقی هستند دارای سه اصل کلی مشترکند:
الف: اعتقاد به خدای یگانه
ب: اعتقاد به زندگی ابدی برای هر فردی از انسان در عالم آخرت و دریافت پاداش و کیفر اعمالی که در این جهان انجام داده است
ج: اعتقاد به بعثت پیامبران از طرف خدای متعال برای هدایت بشر به سوی کمال نهایی و سعادت دنیا و آخرت.
این اصول سه گانه، در واقع، پاسخهایی است به اساسیترین سئوالاتی که برای هر انسان دانا مطرح میشود: مبدا هستی کیست؟ پایان زندگی چیست و کجاست؟ راه صحیح کدام است و راهنما چه کسانیاند؟
روزها فکر من این است و همه شب سخنم/ که چرا غافل از احوال دل خویشتنم؟
از کجا آمدهام؟ آمدنم بهر چه بود؟ / به کجا مییروم آخر ننمایی وطنم
در این مجموعه از یادداشتها، با افکار و اعمال ادیان اولیه مصر، یونان، روم، هندوستان (مانند هندوئیسم، جین، بودا و ...)، چین و ژاپن، ایران باستان (مانند زردشت و ...)، یهودیت، مسیحیت و اسلام آشنا خواهیم شد.
کتابنامه این یادداشت:
1. توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، انتشارات سمت، تهران، 1389.
2. جوادی آملی، عبدالله، دین شناسی، انتشارات اسراء
3. حکمت، على اصغر، تاریخ ادیان، تهران، انتشارات ابن سینا
4. زرین کوب، عبدالحسین، در قلمرو وجدان، تهران، انتشارات سروش
5. کریشنان، رادا، ادیان شرق و فکر غرب، ترجمه رضازاده شفق، تهران، انتشارات دانشگاه تهران
6. گئر، جوزف، سرگذشت دینهاى بزرگ، ترجمه ایرج پزشک نیا، تهران، نشر اندیشه
7. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، جلد اول و دوم، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، 1375.
8. ناس، جان بى، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1370.
9. واحدجوان، وحید، جزوه درسی افکار و عقاید ادیان جهان، 1389.
نظرات شما عزیزان: