چیستی و چرایی فهم قرآن
الرحمن* علم القرآن * خلق الانسان * علّمه البیان
قرآن کریم از صدر اسلام تاکنون، محور تمامی علوم و معارف اسلامی بوده است. در طول تاریخ اسلام، هر نوع تعلیم و تربیت از قرآن آغاز شده و در کنار آن ادامه یافته است و خداوند خود اولین معلم قرآن است.
آموزش قرآن در طول تاریخ، در کشور ما و سایر سرزمینهای اسلامی از فراز و نشیبهای بسیاری برخوردار بوده است. در دوره معاصر به دلایل مختلفی، آن آموزش از جامعیت، بالندگی و طراوتی که در گذشته داشته، فاصله گرفته و به تعلیم مهارتهای خاصی محدود شده است. اما خوشبختانه در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه پس از آن، انتظارات از آموزش قرآن به تدریج به جایگاه واقعی و شایستة آن نزدیکتر شده است.
سالهاست که واژه «مفاهیم» به ادبیات آموزش قرآن کشور ما راه یافته است. در این نوشتار کوتاه، نگاهی دوباره به چیستی و چرایی «فهم قرآن کریم» خواهیم داشت.
الف – چیستی فهم قرآن
منظور از فهم یا مفاهیم، همان معنای اولیه عبارات و آیات قرآن کریم است. هر عبارت قرآن کریم از یک معنای اولیه برخوردار است. این معنا برای اهل زبان قرآن – عرب زبانان – مفهوم و روشن است. در حوزة آموزش عمومی قرآن کریم، معنای اولیه عبارات و آیات به «مفاهیم» مصطلح شده است. از این رو به بیان روشن، منظور از فهم یا مفاهیم قرآن، درک معنای عبارات و آیات قرآن کریم است.
چند نکته
1- هر کلام و به ویژه یک کلام حکیمانه میتواند از لایههای مختلف مفهومی برخوردار باشد؛ اما این لایههای مختلف منافاتی با معنای اولیه و صریح آن کلام ندارد. تأکید بر معنای اولیه آیات قرآن کریم و فهم آنها به معنای بیتوجهی یا انکار لایههای عمیقتر معنا و مفهوم آیات نیست. از سوی دیگر نباید تصور شود که به دلیل چنین ظرفیتی در قرآن، عموم مردم راهی به فهم معنای اولیه آیات ندارند.
2- در فهم معنای اولیه آیات شریفه، ظرائف و دقائق لغوی، ادبی و تفسیری مورد نظر نیست.
3- ادعای امکان دستیابی مستقیم عموم مردم بر معنای آیات قرآن منافاتی با وجود برخی از سورهها، قطعات و آیاتی که فهم آنها برای عموم مشکل و نیازمند به مراجعه به افراد متخصص یا منابع ویژهای دارد، نیست.
4- به طور کلی آنچه از فهم عمومی قرآن کریم مورد نظر است، بر تفسیر، تأویل، باطن، لایههای عمیقتر و دقیقتر آیات قرآن کریم مقدم است. درک معنا، شرط ورود به مراحل بالاتر است.
5- فهم و درک معنای اولیه آیات با ترجمة مصطلح متفاوت است بر این معنا که در ترجمة مصطلح علاوه بر درک معنای اولیه، مترجم باید ضمن برخورداری از صلاحیتهای علمی خاص، با انتخاب مناسب واژگان معادل، توجه به تقدم و تأخرهای ضروری، آگاهی از اسلوبهای خاص زبانی در زبان مبدأ و زبان مقصد و بسیاری امور دیگر که از شرایط لازم یک ترجمه فنی و علمی است، به ترجمه اقدام کند. در حالی که در فهم معنای اولیه آیات، هر چند آموزشها و کسب تواناییهای خاصی ضروری است، ولی به بسیاری از این علوم نیازی نیست.
ب- چرایی فهم قرآن
قرآن کریم سخن و پیام روشن خداوند برای همة مردم است. قرآن میفرماید:
هذا بیان للنّاس[1]، هذا بلاغ للنّاس[2]، هذا بصائر للنّاس[3]، هدی للنّاس[4]
راه استفاده از هر سخن و پیامی، شنیدن یا خواندن آن است. شنیدن یا خواندن به طور طبیعی شامل درک و فهم میباشد و بدون آن، شنیدن و خواندن به درستی انجام نمیشود. برای دریافت پیام الهی، باید قرآن را بشنویم یا بخوانیم و این امر نیز به طور طبیعی همراه با درک و فهم باشد. هر چند این امر بدیهی است اما توجه به دلایل و توضیحات زیر مفید است.
1- قرائت یعنی تلفظ و درک معنا: قرائت به معنای خواندن است و خواندن در هر زبانی شامل فهم مطالب خوانده شده میباشد. قرائت قرآن نیز به طور طبیعی، خواندن همراه با فهم است و قرائت بدون فهم، یک قرائت ناقص است. از این رو وقتی قرآن میفرماید: «فاقرءوا ما تیسّر من القرآن»[5] یا پیامبر اکرم(ص) میفرماید «اقرءوا القرآن و اعملوا به»[6] قرائت قرآن شامل فهم قرآن نیز میشود. آیا میتوان قرآن را خواند ولی بدون درک معنا، به آن عمل کرد؟!
2- دستور به قرائت، دستور به درک معناست. در قرآن و روایات، به خواندن قرآن، تفکر و تدبر در آیات دستور داده شده است اما در هیچ آیهای از قرآن نیامده است که وقتی قرآن را میخوانید معنای آن را نیز بفهمید؛ زیرا عادتاً هنگام خواندن، درک معنا نیز اتفاق میافتد و نباید خواندن به صورتی انجام شود که درک معنا ترک شود. از این رو دستور به خواندن، دستور به فهمیدن نیز میباشد؛ در حالی که تفکر و تدبر چنین نیست. از این رو چون تفکر و تدبر امکان ترک دارد و از سوی دیگر امری ضروری است بر آن تأکید و به آن امر شده است.
به این ترتیب عدم دستور و تذکر به درک معنا، نشانگر آن است که خواندن بدون درک معنا، عادتاً قابل تصور نیست؛ یعنی درک معنا جزئی از خواندن است.
3- قرآن کریم بر اساس روایتی از معصومین (علیهمالسلام) چهار مرتبه دارد: در روایتی که از حضرت امام حسین (علیهمالسلام) و حضرت امام صادق (علیهمالسلام) نقل شده[7]، اولین مرتبة قرآن یعنی عبارات قرآن برای عموم مردم معرفی شده است. این مرتبه شامل معنای عبارات نیز میشود که از راه خواندن و فهمیدن به دست میآید؛ زیرا مراتب بعدی یعنی اشارات، لطائف و دقایق شامل فهم بالاتر و عمیقتر از معنای اولیه آیات است.
4- لازمة تفکر و تدبر، درک معناست. هدف از آشنایی با قرآن و استفاده از آن همان طور که در قرآن بیان شده، تفکر در آیات الهی و تذکر است. مانند:
"و یُبَیِّنُ آیاتِه للنّاس لعلّهم یَتَذَکَّرون"[8] یا "و تلک الامثالُ نَضربُها للنّاس لَعلّهم یتفکرون"[9] از این آیات استفاده میشود که تبیین آیات، توجه به مثلها و تلاوت آیات باید به تفکر و تذکر بینجامد. بدیهی است تذکر و تفکر، زمانی حاصل میشود که شنیدن یا خواندن قرآن همراه با فهم باشد. [10]
تذکر مهم: ضرورت فهم قرآن به عنوان یک امر بدیهی به این معنا نیست که خواندن قرآن در حد تلفظ آیات، بدون فهم، هیچ فایده و اثری ندارد. آری از آنجا که قرآن کتاب و کلام خداست همین حد از قرائت موجب یاد خدا، ارتباط با او و فراهم آمدن فضای تربیتی و معنوی میشود و میتواند اثربخش بوده و از اجر و پاداش الهی برخوردار باشد از همین روست که در روایات آمده حتی نگاه کردن به خط قرآن نیز دارای ثواب و ارزش است. ولی آنچه که از یک قرائت معمولی انتظار میرود و از آیات و روایات بسیاری استنباط میشود، قطعاً قرائتی است همراه با درک معنا.
[1] - آل عمران 138
[2] - ابراهیم 52
[3] - جاثیه 20
[4] - بقره 185
[5] - مزمل 20
[6] - کنزالعمال ج 1 ص 511 حدیث 227
[7]- بحارالانوار ج 92، ص20 روایت 18 و ص103 روایت 81
[8]- بقره 221
[9]- حشر 21
[10]- برای آشنایی بیشتر با موضوع این نوشتار میتوانید به کتاب «چیستی، چرایی و چگونگی آموزش مفاهیم قرآن کریم»، نشر کاتبان وحی مراجعه کنید.
نظرات شما عزیزان: