کد قالب کانون پناه بردن به خدا در زندگی (1)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3762
بازدید دیروز : 1574
بازدید هفته : 6562
بازدید ماه : 20845
بازدید کل : 47600
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 1 تير 1403

نشست بررسی «رویکردهایی به قرائات قرآن» برگزار می شود


4- اقدام عملی برای پناه بردن به خدا
– نکته‌ی دیگر، پناهندگی تنها با زبان نیست، اگر پناهنده بودی، یک کاری هم بکن.
یک قصّه‌ای است حتماً می‌دانید، ولی باز خوب است، چون قرآن است. امام حسن و امام حسین علیهما السلام بچّه بودند، مریض شدند، پیغمبر و اصحابی رفتند عیادتش، پیشنهاد شد که برای سلامتی این‌ها سه روز روزه بگیرند، نذر کردند، روزه گرفتند، بچّه‌ها الحمدلله خوب شدند. وقتی روزه گرفتند، تا رفتند افطار کنند، دیدند یک کسی در می‌زنند فقیر، مرحله‌ی دیگر در را می‌زنند اسیر، مرحله‌ای دیگر در را می‌زنند مسکین. سه بار این‌ها روزه گرفتند، رفتند افطار کنند، در خانه را زدند، این‌ها نانشان را دادند، با آب افطار کردند، بعد هم گفتند: «ما از شما تشکّر نمی‌خواهیم، توقّع نداریم که نه دعا کنید، نه تشکّر کنید» پس برای چه؟ «إِنمَّا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاءً وَ لَا شُکُوراً» (انسان/ 9)، ما فقط برای خدا افطاری دادیم، بعد گفت: «إِنَّا نخَافُ مِن رَّبِّنَا»، این آیه مهم است، ما از خدا می‌ترسیم، از روز قیامت، «یَوْماً عَبُوسًا قَمْطَرِیراً» (انسان/ 10)، یعنی آن کسی که می‌گوید من می‌ترسم، آن کسی که می‌گوید من پناه می‌برم، باید واقعاً هم … . شما می‌گویی: «اَللَّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ»، خدایا همه‌ی فقیرها را غنی کن، خودت هم یک کمکی کن. من اگر یک لیوان آب دستم بود، یک کسی هم تشنه‌اش است، بگوییم: «آقا آبش بده»، می‌گوید: «خودت بده» تو که به خدا می‌گویی گرسنه را سیر کن، خودت هم یک گرسنه را سیر کن. این‌ها وقتی می‌گویند: «نخَافُ مِن رَّبِّنَا یَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِیراً» (انسان/ 10)، ما از قیامت می‌ترسیم، می‌گوید علامتش این است که خودشان هم افطاری‌شان را دادند.

 

موضوعات مرتبط: درسهایی از قرآن
برچسب‌ها: قرآن شناسی
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 1 تير 1403


2- پناه بردن به خدا و اولیای خدا در زندگی
در اسلام دو تا پناهگاه برای ما معیّن شده:
– یکی دستت را تو دست خدا بگذار، «کَلِمَهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی‏» (بحار الأنوار، ج‏ 49، ص 127)، «حِصْن» با حاء جیمی، با صاد، یعنی اگر می‌خواهی، «حِصْن» یعنی قلعه، آدم وقتی تو قلعه رفت، دیگر خاطرش جمع است، چون دیوار قلعه کلفت است و بزرگ است، آن هم از تو خودش قفل می‌کند، می‌گوید اگر می‌خواهی حرام نشوی، هدر نروی، این طرف و آن طرف تکّه پاره‌ات نکنند، فکرت را ببرند، گوشت را ببرند، چشمت را ببرند، دینت را ببرند، اخلاقت را ببرند، وطنت را ببرند، وجدانت را ببرند، اگر می‌خواهی حفظ بشوی، باید دستت را تو دست خدا بگذاری، این یک پناهگاه، «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ»، «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ»، «رَبِّ النَّاسِ»، «رَبِّ الْفَلَقِ».

موضوعات مرتبط: درسهایی از قرآن
برچسب‌ها: قرآن شناسی
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 1 تير 1403

 


1- محدودیت‌ها و خطرپذیری انسان در برابر حوادث
انسان محدود و خطرپذیر است، یعنی ده، پانزده تا اصل نوشتم که این‌ها قبل از حسد بوده (1:42)، انسان محدود است. انواع مرض‌ها از کنار آدم رد می‌شود، ممکن است متوجّه نشود، ما یک سفری که مثلاً در آن صد کیلومتر می‌خواهیم راه برویم، این صد کیلومتر سوار ماشین می‌شویم، وقتی رسیدیم، فوقش اگر متوجّه بشویم، می‌گوییم الحمدلله سالم رسیدیم، ولی در این صد کیلومتر چند بار این لاستیک‌ها چرخید؟ صد کیلومتر را تقسیم کنید، ضرب کنید به چهار تا لاستیک، هر لاستیکی در هر ثانیه‌، یا دقیقه‌ای چند دفعه‌ای چرخید؟ و هر دفعه که این لاستیک می‌چرخد، ممکن است لاستیکش بترکد و یکی از چرخ‌ها ما را سرنگون کند.

موضوعات مرتبط: درسهایی از قرآن
برچسب‌ها: قرآن شناسی
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 31 خرداد 1403

عکس پروفایل معنوی + متن زیبای مذهبی مناجات با خدا

واقعاً برای خود ما هم عجیب است، اگر کسی بررسی کند وقتی یک زلزله می‌آید گوشه‌ای از کره زمین می‌لرزد اما مابقی جاها اصلاً متوجه نمی‌شوند، در حالی که اگر این زمین بخواهد کلا بشدت بلرزد از مدار خارج می‌شود، این سرعتی که زمین دور خودش می‌چرخد و این سرعتی که در آن مدار می‌چرخد که شب و روز و سال را تعیین می‌کند، ما همینجا نشسته‌ایم و هیچ احساسی نداریم.

 

موضوعات مرتبط: درسهایی از قرآن
برچسب‌ها: قرآن شناسی
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : جمعه 9 دی 1402

آثار معنوی و اجتماعی حسد؛ نشانه‌های حسادت را بشناسید


1- مفاهیم واژه‌های غبطه، حسادت، بخل و ایثار
آدم یک نعمتی را که می‌بیند، چهار رقم برق او را می‌گیرد. یک چیزی را که می‌بیند، یک کسی خانه‌ای دارد، ماشینی، درآمدی، شکلی، جهیزیه‌ای، یک کسی تجارتش موفق است، در انتخابات رأی می‌آورد. انسان وقتی نعمت دیگران را دید، چهار رقم برق او را می‌گیرد. یعنی چهار حالت است. یا می‌گوید: خوب نعمت دارد، الحمدلله! خدایا تو که به او دادی، نوش جانش! به من هم بده! این حالت خوبی است. به آن غبطه می‌گویند. چون این مثبت فکر می‌کند. می‌گوید: او دارد، داشته باشد، من هم داشته باشم. مثبت است. او آره، من هم آره. برد برد به قول سیاسیون. حسود منفی است. می‌گوید: من ندارم، ان شاء الله او هم نداشته باشد. می‌گوید: من نه! او هم نه! این باخت باخت است. من که ندارم، هر کس هم که دارد نداشته باشد. این هم حسادت است. دو رقم دیگر دارد. از این دو رقم یک رقمش را من می‌گویم، یک رقمش را شما بگویید. گاهی می‌گوید: من داشته باشم، او نداشته باشد. چهارمی را هم شما بگویید. بعضی‌ها می‌گویند: او داشته باشد، من نداشته باشم. اگر گفتم: من داشته باشم،‌ او نداشته باشد، بخل است. می‌گوید: من دارم، ‌مردم نداشته باشند. این بخل است. یک وقت می‌گویم:‌ مردم داشته باشند،‌ من نداشته باشم، این طوری نیست، این ایثار است. مثل مادری که پتو را از روی خودش برمی‌دارد و روی بچه‌اش می‌اندازد. می‌گوید من سرما بخورم طوری نیست، این سرما نخورد. ایثار می‌کند. فقط من می‌گویم شما بگویید خوب، بد! چهار جمله می‌گویم. داوری‌اش با شما. اگر منفی فکر کردم، گفتم: من که ندارم، او هم نداشته باشد، من نه، او هم نه! بد!!! او دارد، نوش جانش، من هم می‌خواهم. خوب!!! من داشته باشم، او نداشته باشد، بخل است، بد است!!! من داشته باشم، او نداشته باشد، ایثار، ایثار خوب است!!! برعکس گفتم؟ یک بار دیگر، تا لب داریم حرف می‌زنیم. هم من هم او! خوب! نه من و نه او! بد! من بله او نه! بد! من نه او بله! خوب! ایثار. این حالات انسان در برابر نعمت‌هاست.

 

موضوعات مرتبط: درسهایی از قرآن
برچسب‌ها: قرآن شناسی
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : جمعه 9 دی 1402

«قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ» (فلق/5-1) بحث ما بحث حسد است.
1- حالات و روحيات گوناگون انسان
1- حالات انسان چند جور است. گاهى انسان حالاتش منفى است مى‌گويد من كه ندارم او هم نداشته باشد اين حسادت است.
2- يك وقت حالات انسان مثبت است مى‌گويد او كه دارد من هم داشته باشم‌
اولى حسادت است دومى غبطه است.

دانلود فایل صوتی

کلیک کن

 

موضوعات مرتبط: درسهایی از قرآن
برچسب‌ها: قرآن شناسی
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : جمعه 9 دی 1402

آفات و خطرات حسد (1) – درسهایی از قرآن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ» (1) «مِنْ شَرِّ ما خَلَق» (2) «وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ» (3) «وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَد» (4) «وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ» (5)
1- نشانه‌های انسان حسود
حالا ما می‌خواهیم ببینیم ما حسود هستیم یا نه؟ علامت حسد این است که کمال دیگران را که شنیدی، شروع می‌کنی کمال خودت را هم می‌گویی، می‌گویی آن زمانی که ما هامبورگ بودیم، او می‌گوید زمانی که ما کانادا بودیم، او می‌گوید آن زمانی که ما اروپا بودیم، او می‌گوید زمانی که ما آمریکا بودیم، یعنی تا یک کمالی را شنید، از خودش یک چیزی می‌گوید که کمال او تحت الشعاع قرار بگیرد، این علامت حسود است. کمالی دارد بگو:«الحمدلله»، حالا چه کار داری تو هم بودی، نبودی، تو بیش‌تر از او داشتی، نداشتی، بهتر از او داشتی سابقاً، آدم حسود وقتی کمال مردم را می‌شنود، یک چیزی می‌گوید که آن کمال مردم را کم‌رنگش کند. این یکی.



موضوعات مرتبط: درسهایی از قرآن
برچسب‌ها: قرآن شناسی
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : شنبه 24 تير 1402

https://static.cdn.asset.aparat.com/avt/52673143-2272-b__2595.jpg

یکی که قرآن به حسد گفته «بَغی»، «بَغْی» با غین، «باغی» یعنی زورگو، می‌گوید: «حَسَداً» (بقره/ 109)، در یک آیه هم می‌گوید: «بَغیاً» (بقره/ 90)، راجع به حسودها گاهی می‌گوید کار این‌ها روی حسد بود، گاهی می‌گوید روی بغی بود، این معنایش این است که حسد، بغی است، بغی، حسد است، یعنی ظلم است، ظلم به خودمان هم هست هان، چون من وقتی حسودم، اوّل با خدا دعوایم هست: «خدایا چرا این خوشگل‌تر از من است؟! چرا این پولدارتر از من است؟! چرا جنس او ترقّی کرد؟! جنس من ترقّی نکرد؟! چرا او در المپیاد برنده شد؟! چرا او رفت، من نرفتم؟! کنکور …» اوّل دشمنی این است که انسان با خدا طرف است و لذا روایت داریم که آدم حسود اعتراضش به خداست، می‌گوید: «چرا به او داد، به من نداد؟!» حالا یک فکری بکنیم. الآن شما غصّه می‌خوری چرا به او داد، به او نداد؟!

 

موضوعات مرتبط: درسهایی از قرآن
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : شنبه 24 تير 1402

رضا و تسلیم

امام خمینی در یکی از پیام‌های حجّش فرمودند که: «اگر خمینی تنها هم بماند، لحظه‌ای با آمریکا کنار نمی‌آید.» مقاومت. به حجر بن عدی که یکی از یاران امیرالمؤمنین بود، گفتند که: «کوتاه بیا، برو سمت معاویه»، جمله‌ی حجر بن عدی این است: «إقطعوا»، قطع کنید، ببرید، «إقطعوا رأسی»، سر من را ببرید، «فوالله لا أتبرّئ من علی بن أبی طالب»، به خدا قسم دست از علی برنمی‌دارم. یک جا باید مقاومت کرد، مردم لبنان و فلسطین، هم مقاومت داریم، هم یک جاهایی باید کوتاه آمد، حالا من راجع به تسلیم صحبت می‌کنم.

 

موضوعات مرتبط: درسهایی از قرآن
برچسب‌ها: قرآن شناسی
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : شنبه 24 تير 1402

عید غدیر ۱۴۰۲

عید غدیر، مهم‌ترین عیدها، عید نتیجه است، یعنی اگر ماشین همه چیزی‌اش درست باشد، اما راننده‌ی خوب نداشته باشد، این ناقص است.
1- فرمان خدا برای معرفی جانشین رسول خدا
حالا قصّه‌ی غدیر را الحمدلله همه بلد هستند، ما هم در این ده، بیست دقیقه یک نگاهی به غدیر بکنیم. اهمیت غدیر این‌قدر هست که می‌گوید که: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ» (مائده/ 67)، نمی‌گوید: «یا أیُّهَا النَّبی»، «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ»، پررنگ‌تر از «یا أیُّهَا النَّبی» است، «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ» (مائده/ 67)، نمی‌گوید: «أبْلِغْ»، «بَلِّغْ» زورش بیش‌تر از «أبْلِغْ» است. «ما أُنْزِلَ» (مائده/ 67)، آن‌چه نازل شد نه به خاطر این است که حضرت علی پسر عمویت است، دامادت است «ما أُنْزِلَ». «مِنْ رَبِّكَ» (مائده/ 67)، از طرف پروردگارت، پروردگار تو، چون «رَبُّک» یعنی پروردگار تو، پروردگار، کسی که می‌خواهد تو را رشد بدهد، راه رشد این است که دستت را در دست یک معصوم بگذارد، پست‌ها را به یک آدم امینی بسپاری، تا رشد پیدا کند «رَبِّكَ»، بعد می‌گوید: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ» (مائده/ 67)، نمی‌گوید: «وَ إنْ لَمْ تُبَلِّغْ»، «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ»، باید بگوید: «بَلِّغْ وَ إنْ لَمْ تُبَلِّغْ»، می‌گوید: «بَلِّغْ .. وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ» (مائده/ 67)، ببین من یک وقت من می‌گویم بخور، اگر نخوری، بپوش اگر نپوشی، برو اگر نروی، این باید به هم بخورد، باید بگوید: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ» باید بگوید: «وَ إِنْ لَمْ تُبَلِّغْ»، نمی‌گوید: «وَ إِنْ لَمْ تُبَلِّغْ»، می‌گوید: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ»، «فَعَلَ» یعنی انجام داد، یعنی باید این با عملیات باشد، نه با زبان باشد که مردم بعد از من علی بن أبی طالب است، با عملیات و لذا مراسم غدیر خم، مراسم صد در صد استثنایی بود، «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ» ای رسول، «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ» آن‌چه خدا بر تو نازل کرده به مردم بگو، «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ» اگر عملیات را انجام ندهی، یعنی اگر علی علیه السلام را معرّفی نکنی، «فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» (مائده/ 67)، اینجا هم نگفته اگر علی را معرّفی نکنی، باقی زحمت‌هایت هیچی، می‌گوید رسالت‌ خدا انجام نشده، نمی‌گوید تو به وظیفه‌ات عمل نکردی، می‌گوید برنامه‌ی خدا هم لغو شده. می‌گوید: «فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»، نمی‎گوید: «فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَک»، ای رسول آن‌چه از طرف خدا برای رشد جامعه نازل شد، تو با کمال صراحت ابلاغ کن و اگر ابلاغ نکنی، رسالت خدا انجام نگرفته، رسالت خدا مربوط به اسلام نیست، تمام ادیان آسمانی رسالت خداست، آیات تورات و انجیل و تمام دستورات خدا رسالت خداست، «رِسالَتَهُ» رسالت خدا انجام نگرفته، نه «رِسالَتَک».

 

موضوعات مرتبط: درسهایی از قرآن
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 7 ارديبهشت 1402

نماز

شما که نماز می‌خوانید الحمدلله، خدایا کسانی که ما را با نماز آشنا کردند، با محمّد و آل محمّد محشور کن، اما بچّه‌های ما راجع به نماز احوالشان چه جور است؟ من نماز که می‌گویم، برای خودتان نمی‌گویم، گرچه خودمان هم نمازمان گیر دارد گاهی، گاهی لفظش غلط است، گاهی حواسمان پرت است، کار را به جایی رساندند که بعضی از مراجع در رساله‌شان شک بین یک و دو طوری نیست، دو و سه طوری نیست، سه و چهار طوری نیست، حتّی شک بین دو و پنج هم گفتند، یعنی پیداست این‌که سر نماز رفته، این‌قدر گیج است که نمی‌داند رکعت دوّم است یا رکعت پنجم. این به خاطر این که نماز ما هم باری نیست، کسی جرأت نمی‌کند دستش را بلند کند، بگوید در عمرم دو رکعت نماز با توجّه خواندم. البتّه یک نفر را من سراغ دارم که گفت نمازی خواندم، چه‌قدر سر نماز گریه کردم، چه‌قدر حال داشتم، بعد نماز فهمیدم وضو نداشتم، یعنی چون نمازم از بن غلط بوده، دیگر شیطان ولم کرده، گفته ولش کن، این نمازش غلط است، آنجایی که شیطان ما را ول کرد، یک نماز باحال خواندیم.

 

موضوعات مرتبط: درسهایی از قرآن
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 7 ارديبهشت 1402

۶ شغل پُرطرفدار جوانان ایرانی‌ کدامند؟

بعضی شغل‌ها، شغل کلیدی است، کسانی که مسئول امنیت هستند، ارتش، سپاه، وزارت اطّلاعات، انتظامی، هر کسی، این‌ها در اجر همه‌ی مردم شریکند، بنده طلبه هستم، در تلویزیون حدیث و قرآن می‌خوانم، چون مملکت امن است، امن نباشد، نمی‌توانم از خانه بیرون بیایم، ده، دوازده میلیون بچّه مدرسه می‌روند، چهار، پنج میلیون دانشجو داریم، چند میلیون کارگر، کشاورز، هر کس در مملکت کار بکند، چون مملکت امن است، امن نباشد، کسی نمی‌تواند کار بکند، از خانه‌اش بیرون نمی‌آید، پس شما که مسئول امنیت هستید، در تمام کارهای مردم شریکید، این مزدتان. ممکن است کار شما بعضی جاهایش سخت باشد، تلخ باشد، ولی …

موضوعات مرتبط: درسهایی از قرآن
نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 7 ارديبهشت 1402

واژه‌ی غفلت در قرآن

خیلی آیه راجع به غفلت داریم که طرف غافل است، یعنی حواسش پرت است، نمی‌داند چه می‌دهد، چه می‌گیرد، چه می‌گوید، چه می‌کند. قرآن می‌فرماید: «وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آياتِنا لَغافِلُون‏» (یونس/ 92)، «إنّ» گفته یعنی حتماً، لام «لَغافِلُون‏»، یعنی حتماً، جمله‌ی اسمیه است، یعنی حتماً، از نظر ادبیات عرب این جمله چند رقم حتماً حتماً حتماً یعنی شوخی نیست، جدّیِ جدیِّ جدّیِ است که انسان غافل است. هر چه به سر ما می‌آید، اگر نگوییم تمامش، اکثرش به خاطر غفلت است، بیماری‌هایی که پیدا می‌کنیم، از تغذیه‌ی سالم غافل می‌شویم، غذای فاسد می‌خوریم. غافل می‌شویم که این دوست نیست، دشمن است، این ما را برای خودمان نمی‌خواهد، ما را برای خودش می‌خواهد، غفلت از جوانی، غفلت از عمر، غفلت از سرمایه، غفلت از دشمن، راجع به این می‌خواهیم صحبت کنیم، غفلت از زمان‌ها، چه زمانی را از دست دادیم. امام می‌گوید: خدایا یک دری را باز کردی، اسمش را در توبه گذاشتی، بعد هم گفتی تشریف بیاورید، توبه کنید، «مَنْ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ» (مفاتیح الجنان، فراز 67 دعای جوشن کبیر)، «قابِلِ التَّوْبِ» (غافر/ 3)، من توبه‌ی شما را می‌پذیرم، حالا اگر کسی توبه نکرد، «فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبابِ بَعْدَ فَتْحِهِ؟» (مفاتیح الجنان، مناجات خمسه عشر، مناجات تائبین) اگر در باز شد و ما نیامدیم، گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحبخانه چیست؟ غفلت از نسل نو. این آقا مرتّب می‌رود کربلا، مکّه، مشهد، این طرف، آن طرف، غافل از این‌که دختر جوانش شوهر می‌خواهد و هر خواستگاری هم که می‌آید، می‌گوید باشد لیسانسش را بگیرد، پسرش در چه شرایطی زندگی می‌کند، از پسرش غافل است، از دخترش غافل است.

 

موضوعات مرتبط: درسهایی از قرآن